نصیحت
واحد پیشگامان اندیشه | يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ب.ظ
قدیما همدیگه را نصیحت میکردیم اما الان!
باز هم نصیحت...!
یکی از اصول تربیتی که انسان را در مسیر صحیح رشد هدایت میکند و در صورت ناآگاهی او را به حقیقت امور و پیامدهای اعمال، رفتار و نگرشهایش آگاه میکند روش موعظه کردن است. این شیوه انسانی که غافل است را از دریای غفلتی که در آن غوطهور است را بیرون برده و از امواج حیرت و سرگشتگی که او را فراگرفته نجات میدهد.
انسان به دلیل ارتباط وسیعی که با پدیدههای مادی این دنیا دارد و هر آن ممکن است چنان او را فریب دهند که از حقیقت هستی و چرایی خلقت و توجه به قابلیتهایی که درون او وجود دارد غافل مانده و به تدریج غبار غفلت دنیاطلبی و هواپرستی بر قلب او بنشیند و در گرداب شهوات و نفسانیات غرق شود نیاز مبرم به این اصل اساسی تربیتی دارد. او اگر در این حال بماند و واعظی نباشد که او را نجات دهد آن چنان قسی میشود که به تعبیر قرآن قلب وی از سنگ سختتر میگردد.
این روش تربیتی در سیره تربیتی امام علی(علیه السلام) بسیار دیده می شود. آن حضرت در فرصتهای مناسب فرزندان خویش را پند می داد و دلهای پاک و نورانی آنان را نورانی ترمی ساخت. روش تربیتی موعظه چنان در سیره تربیتی آن حضرت مهم بودکه حتی در بستر شهادت از آن بهره جست. نامه طولانی حضرت به فرزند معصومش از مهمترین جلوه های این روش تربیتی شمرده می شود.
ایشان بر این باور اند که:
- قلب زکی پند و موعظه میگیرد. (خطبه 82)
-طرائف حکمت، و مواعظ ملامت دل را میبرد. (حکمت 89)
موعظه به والدین این امکان را میدهد که تا در ساختار شخصیتی فرزندان نفوذ کنند و وی را از راه آگاه کردن و توجه دادن به مسیر صحیح هدایت نماید. از سوی دیگر بسیاری از ناسازگاریهای فرزندان بدان خاطر است که آنها از ماهیت عمل خود آگاه نیستند و بیباکانه بدان اقدام میکنند، در صورتی که اگر والدین آنها را به عواقب سوء امور آگاه کنند غالباً پذیرای نصیحت خواهند شد و خود را به کارهای ناروا که عاملی است در سرکوب شدن قابلیتهایشان آلوده نخواهند کرد. موعظه عاملی بازدارنده از طغیان شهوات است و موجب تسکین هواهای نفسانی می شود. و از این رو بستر مناسب احیای دل آدمی و رشد توانمندیهای او است.
در نفس انسان پارهای انگیزههای فطری وجود دارد که دائماً نیاز به ارشاد و تهذیب دارد و این کار جز با موعظه میسر نمیشود
امام علی (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«بِالْمَوَاعِظِ تَنْجَلِی الْغَفْلَةُ» .(غررالحکم ،ص 224 )
به سبب موعظه غفلت زدوده میشود.
زیرا در نفس انسان پارهای انگیزههای فطری وجود دارد که دائماً نیاز به ارشاد و تهذیب دارد و این کار جز با موعظه میسر نمیشود. (محمد قطب، روش تربیتی اسلام، ص 355)
به دلیل نقش بیدارکننده و نجاتدهنده موعظه در هدایت و تربیت آدمی است که خداوند خطاب به حضرت موسی امر میکند از روزگار موعظهپذیر باشد.
(یا موسی!خُذْ مَوْعِظَتَکَ مِنَ الدَّهْرِ وَ أَهْلِهِ فَإِنَّ الدَّهْرَ طَوِیلُهُ قَصِیرٌ وَ قَصِیرُهُ طَوِیل.) ( بحارالانوار،ج 13، ص 335)
ترجمه:ای موسی از روزگار و اهلش موعظه بگیر؛ چراکه روزگار طولانی بودنش کوتاه است و کوتاه بودنش طولانی.
البته نکتهای که توجه انسان را در مورد رعایت شرایط موعظه به خود جلب میکند خطاب دیگری است از خداوند به حضرت موسی که میفرماید:
(ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ.) ( نحل/ 125)
ترجمه: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى. در حقیقت، پروردگار تو به [حال] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راه یافتگان [نیز] داناتر است.
این آیه نشانگر این است که موعظهای مفید و نتیجهبخش خواهد بود که با رعایت شرایط اصولی صورت گیرد. ( باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج 1، ص 214)
فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع:
نهج البلاغه
بحارالانوار
غررالحکم و دررالکلم
نگاهی دوباره به تربیت اسلامی خسرو باقری.
روش تربیتی اسلام، محمد قطب
دنیا دار موعظه است
امیر سخن حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الدنیا موعظة لمن اتعظ بها; دنیا محل اندرز است برای آن کس که از آن اندرز گیرد .»
نیز آن حضرت در اندرز خود به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرماید: «و احی قلبک بالموعظة; قلبت را با موعظه و اندرز زنده کن » و در عبارت دیگر می فرماید: «و لا تکونن ممن لاتنفعه العظة الا اذا بالغت فی ایلامه، فان العاقل یتعظ بالآداب، والبهائم لایتعظ الا بالضرب; از کسانی نباش که پند و اندرز به آنها سود نمی بخشد، مگر آن زمانی که او را بسیار توبیخ کنی، چرا که عاقلان با اندرز و آداب، پند می پذیرند، اما چارپایان با زدن .»
و نیز باید دانست که در مسیر راه موعظه، حجاب هایی قرار دارند که باید آنها را از سر راه برداشت، قدر جامع این حجاب ها همان غرور و غفلت است، بر همین اساس علی(علیه السلام) فرمود: «بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرة; بین شما و موعظه پرده ای از غرور و غفلت (مانند شهوات و هوس ها) وجود دارد .»
........
اگر می خواهید موعظه کنید، خود این گونه باشید
واعظ باید متعظ باشد، نخست خود را اصلاح کند تا سخنش در دیگران اثربخش باشد، چرا که اگر سخن از قلب برآید لاجرم بر دل نشیند، موعظه شده نیز باید خود را به گونه ای بسازد که دارای گوش شنوا و چشم بینا و دل آگاه و پندپذیر باشد، وگرنه همچون آهن موریانه خورده ای است که با صیقل پاک نمی شود، چرا که بر قلب سیاه که نشانه اش گوش کر، چشم کور، و دل بسته است، موعظه سودی نمی بخشد، چنان که میخ آهنین بر سنگ فرو نمی رود، بلکه میخ کج شده یا میخ شکسته می شود .
- ۹۳/۰۱/۱۷